هورمون و ذهن...

ساخت وبلاگ
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 5 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 0:04

داشتم فکر میکردم بعد ازین همه سال هم نشینی با ادمهای رنگ و وارنگ،من از چه خصوصیاتی بدم میاد و از چه خصوصیاتی خوشم میاد... من از ادمهای ترسو و به خصوص مردهای ترسو بدم میاد...من میدونم که زندگی سخته و واقع بینی بهتر از خیال پردازیه اما اونقدر تو عمرم دیدم که بچه های پدر مادرای بی توکل چه قدر با عذاب هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 13 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 0:04

حزنی در درونم هست

پیدا و پنهان...

یک غریبه گی...

تازه فهمیدم که یا من زیادی ام

یا که در این شهر کسی کم است..



{ جان یوجل }

هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 27 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 0:04

امروز رفته بودم اون فروشگاه ژاپنیه....همه جنساش عوض شده بود.... کلی بالش اورده بود که عروسک بودن....مثلا یه سگ نرم بود که بالش بچه بود.... یاد علی و ارغوان افتادم.... چند شب پیش موضوع برای قصه گفتن برای علی کم اورده بودم.... گفتم علی بیا برات قصه ی سنجاب دم دراز رو بگم... یه سنجاب کوچولو که موهای د هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 10 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 0:04

هی صدای نوک زبونی علی تو گوشمه.... براش یه فرغون زرد کوچیک خریدن...هی میگفت دایی بیا بریم بازی...میگفتم تو بشین توش پاهاتو هم از رو زمین ببر بالا و من میبرمت.... بعد میرفتیم توی باغ توی فرغون زرد الو جمع میکردیم میاوردیم برای مامان جون و علی میگفت "مامان زون تمکین به تو" بعد یه هو چشمش میفتاد که پیچ هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 3 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 0:04

1. اینایی که وقتی یه چیزی بهشون میگی یادشون میره...هم خوبن هم بد... خوبن چون بعدا یه پایگاه داده از هر چی ازت شنیدن نمیسازن که بعدا یا توی جمع یادت بیارن... بدن چون با خودت فک میکنی یعنی حرفام اینقدر بی اهمیت بود که یادش رفت؟ 2. یه جعبه ی بزرگ شیرینی اوردم که به دوستام بدم به عنوان رهاورد سفر. جعب هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 11 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 0:04